ماهکماهک، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه سن داره

نی نی سهیلا

همچنان نالان

داشتم می گفتم. بهتره بگم داشتم می نالیدم. دیگه غصه دار شدم. اصلا از حاملگیم خوشحال نیستم. آخه ما ٣ تا خواهریم داداش هم نداشتیم. دوست داشتم یه پسر داشته باشم. از دختر دیگه خسته شدم. اما بابا حسینت نمیدونی چه ذوقی داره میکنه. انگار شدیدتر دوستت داره. نمیتونم بفهمم چه جوری میشه که تو توی دل من باشی ولی بابات اینهمه به جای من دوستت داشته باشه. اونم حسینی که اینهمه پسری بود. نمیدونم شاید دلش واس توی کوچولو میسوزه.خیلی غصه میخوره وقتی من میگم تو رو نمیخوام! میگن مردا بی احساسن اما بابا حسینت که خیلی می خوادت. تا من شروع می کنم به ناله و شکایت حالمو میگیره عصبانی میشه. ای کاش منم احساسم مثل اون بود. نمیدونم شاید اگه شروع کنی به تکون...
7 خرداد 1390